محل تبلیغات شما

همیشه دوست داشته‌ام که انسان‌ها تعلق دینی داشته باشند. خوش دارم که آدم‌ها در هر دینی که هستند، اهل نیایش و دعا و انجام مناسک و آیین‌های مذهبی خویش باشند. به این خاطر که گمان می‌کنم انسان‌ها خیلی بی‌نوا و آسیب‌پذیرند و اهتمام به آیین‌های عبادی، اسباب صیانت بیشتر عاطفی و نیز تسلّی‌بخشی است. در گیرودار پُرشتاب و مغشوش زندگی، آیین‌های عبادی می‌توانند مایه‌هایی از حضور قلب، سُکنای دل و سبکباری را به ما عطا کنند و لنگرگاهی باشند برای کشتی وجود ما که گرفتار تلاطم‌‌ها و امواج طوفان‌خیز است. هنوز تصور می‌کنم بدیل مناسبی برای دعا و نیایش پیدا نشده است. تصور می‌کنم ممارست‌ها و ابداعات هنری هم نمی‌توانند همه‌ی کارکردهای مثبت آیین‌های نیایشی را تحقق بخشند. شاید از همین‌رو بود که حافظ شیرازی به رغمِ همه‌ی رندی‌ها، تابوشکنی‌ها و قلندری‌ها و به‌رغم آن طبع درخشان هنری، همچنان به آستان دعاها و آه‌های ‌شبانه و اوراد و اشک‌های سحر، ارادت می‌ورزید:


حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار / تا بوَد وِردت دعا و درس قرآن غم مخور


می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند / به عذر نیم‌شبی کوش و گریه سحری


هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ / از یُمن دعای شب و ورد سحری بود


به هیچ ورد دگر نیست حاجت ای حافظ / دعای نیم شب و درس صبحگاهت بس


ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم / غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم


دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است / بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها